دلشوره سیاسی دولت از افزایش مشارکت در انتخابات /دیدار کارگزاران با حسن روحانی چه کسانی را نگران کرد؟
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۱۸۹۱
روزنامه ایران نوشت:
جلسه هفته گذشته کمیته سیاسی حزب کارگزاران با رئیسجمهور سابق و تمرکز نظرات مطرح شده در آن بر موضوع انتخابات نشان داد که بخش زنده اصلاحطلبان در حال بازگشت از «بنبست تحریم انتخابات» و اصلاح رویه «مشروعیتبخشی به اغتشاش خیابانی» هستند. تغییر موضعی با همراهی اظهارنظرهای حسن روحانی مبنی بر اینکه «صندوق رأی و انتخابات راهحل نهایی است» و«اعتراضات خیابانی یا سکوت منفعلانه هیچ وقت به نتیجه نرسیده است» هم مؤید آن است و باید آن را به فال نیک گرفت و استقبال کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال با مروری بر بخشهای دیگری از سخنان مطرح شده از سوی جناح موسوم به اعتدالگرایان در این نشست و نیز تحلیلی که محمد قوچانی، رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران در گزارشی با تیتر«عبور از انفعال» در روزنامه «هممیهن» ارائه داد، نشان از آن دارد که این جریان همچنان در حباب برداشتهای اشتباه تاریخی خود به سر میبرد.
خود مشارکتساز پنداری! این درست که یکی از فعالترین احزاب اصلاحطلب در سالهای بروز و ظهور این جریان حزب منحل شده مشارکت بود اما اینکه اصلاحطلبان نفس حضور خودشان در انتخابات را همواره به عنوان یگانه دلیل بروز شور و مشارکت انتخاباتی معرفی میکنند و دچار توهم«خود مشارکتسازپنداری» هستند یک خبط بزرگ سیاسی است.زیرا اگرچه این جریان در ادوار مختلف با تکیه بر همین تخیل نهادینه شده سعی کرده این نظر را تبلیغ کند که حاکمیت و بهطور مشخص نهاد شورای نگهبان باید به نفع افزایش مشارکت از استانداردهای قانونی تعریف شده برای تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی عدول کند و همچنین گاه تهدید کرده است که به دلیل تأیید صلاحیت نشدن افراد مورد نظرش دست به تحریم انتخاباتی میزند اما نگاهی به درصد مشارکت مردم در انتخابات سالهای مختلف نشان داده که این تبلیغ و تهدید هیچگاه مؤلفهای منحصربهفرد در اثرگذاری بر اقبال مردم به صندوقهای رأی نبوده است. آنقدر که در انتخابات مجالس هفتم، نهم و یازدهم اصلاحطلبان حتی پیش از آنکه «نه» رأی دهندگان به نامزدهای مورد حمایتشان را بشنوند به همین توهم خود از تأثیرشان در میزان مشارکت باخته بودند.
در این دوره هم گفتن گزارههای نامستدلی از این دست که «متأسفانه متولیان امر چندان اهتمامی برای تحقق فرمایش رهبری(مشارکت و رقابت در انتخابات) نشان ندادهاند» و طرح این ادعا که «اصلاح قانون انتخابات مجلس و گنجاندن مرحله پیشثبتنام در آن به ضرر روند مشارکت بود» از سوی حسن روحانی یادآور همان سناریوی تکرار شده و بینتیجه است.
27302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1819475منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: انتخابات ۱۴۰۲ حزب اعتدال و توسعه حزب کارگزاران محمد قوچانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۱۸۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.